نیکانمنیکانم، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

nikan

هشت ماهگی نیکان مامان از دریچه دوربین

به نام خدای ستاره ها    پسرک ناز وقشنگم الان که دارم برات می نویسم توی خواب نازی دلبندم، به چهره پر آرامشت که نگاه می کنم لبریز می شم از حس ناب مادری... پسرک قشنگم این روزها در گیر جمع کردن اثاث خانه هستیم.بالاخره داریم میریم خونه خودمون مادر... امیدوارم خاطراتی که قراره توی اون خونه برات رقم بخوره سرشار از شادی و کامیابی باشه... 15 خرداد قراره خونه رو تحویل بدیم و جا به جایی انجام بشه این اولین تجربه اثاث کشی مامانه که با وجود شما دلبرکم خیلی سخت و کند داره پیش میره. (حالا توی عکسها علتشو متوجه میشی شیرینم.) همین الان کمد لباساتو خالی کردم و چمدونتو بستم. ...
18 مرداد 1393

9مین ماه گرد نیکانم مبارک

"به نام خدای عشق" از روزی که صدایت در وجودم طنین انداز شد،شتاب تپیدن قلبم رو به فزونی یافت امروز ثانیه ها نام تو را فریاد می زنند و من در اوج عشق خود را در پستوی زمان تنها حس نمی‌کنم . . . 9مین ماه گردت مبارک دلبند شیرینم  . . .         هر انسان لبخندی از خداست و تو زیبا ترین لبخند خدایی   ...
7 مرداد 1393

سفر به یاسوج

"به نام خداوند خورشید و ماه" نیکان دلبندم: در پایان ماه نهم و ورود به ماه دهم که مصادف شده بود با عید سعید فطر و چند روز تعطیلات ،بابایی تصمیم گرفت ،یه مسافرت چند روزه به استان یاسوج داشته باشیم. از اونجایی که قبل از به دنیا اومدن شما گل پسر،یه سفر من و بابایی به یاسوج رفته بودیم وخیلی بهمون خوش گذشته بود این بار می خواستیم این سفر را سه نفره تجربه کنیم... از یه طرفی بابایی دوست داشت که با مامان جون اینا وخاله فاطمه اینا و خاله آذر اینا بریم... از یه سمتی هم دوست داشت با عمو عباس اینا وعمو مهدی اینا وعمو مهران اینا این سفر را تجربه کنیم... خلاصه که سر یه یه ...
7 مرداد 1393

9 ماهگی نیکان از دریچه دوربین....

 "به نام خدای دلها" تکرار"تو"در هر ثانیه ام،قشنگ ترین تکراریست که هیچ وقت تکراری نمی شود.... نیکان مهربون،شیرینم این مامان که اینجوری می خواد دور شما بگرده... ببخش مامان تنبل تو که دیگه کمتر فرصت می کنه بیاد اینجا رو آب و جارو کنه... اوایل می شد رو کمک بابایی برای ثبت خاطرات شیرینمون توی این خونه مجازی حساب کرد....اما الان مدتی که دیگه اونم به فریاد این دلنوشته های خونه مجازیمون نمیرسه... چکار کنیم مامانی...ماشالله وروجکی شدی برا خودتت. 20نفر باید  استخدام کنیم که شما هی بریزی و ماها جمع کنیم...فدای یه تار موت...شادیم از شادیت مادر جان... به علت مشغ...
7 مرداد 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به nikan می باشد